1. مقدمه دفتر
2. پیام شهادت
1
. (پیام عاشورا ) (حاوى بیش از 160 پیام از حسین بن على علیه السلام )
این قیام معرفى مى شود . براى تکمیل این بحث و جلوگیرى از خلظ انگیزه هاى اصلى و فرعى در قیام حسین بن على (علیهماالسلام ) به نظر رسید نامه ها و خطبه هاى آن حضرت را از بدو حرکت از مدینه تا هنگام شهادتش ، از منابع معتبر و با ترتیب زمانى و با توضیحات لازم ، در یک مجموعه گرد آوردیم تا راهى براى تفسیر و تحلیل قیام آن بزرگوار، بر اساس گفتار آن حضرت باشد . امید است این اقدام ، مورد استقبال طیف عظیمى از خطبا، گویندگان و نویسندگان قرار مى گیرد . باید دانست آن چنان شخصیت حسین بن على علیه السلام از لحاظ شجاعت ، فداکارى و مظلومیت در میان جامعه مطرح است ، هیچ یک از مدافعان حق و حقیقت و شهداى راه فضیلت ، در این حد مطرح نیستند . تشکیل هیاءتهاى عزادارى و مجالس سوگوارى ، سرودن اشعار و مراثى ، گریه کردن و نوحه سرایى ، اظهار حزن و اندوه و ابراز تاءثر و تاءسف در حدى که در مصیبت حضرت سیدالشهداء، انجام مى گیرد و این اظهار ارادت که به آستان مقدس آن حضرت ، با تاریخ اسلام عجین گردیده است ، درباره هیچ یک از رجال آسمانى و پیشوایان مذهبى سابقه ندارد؛ همانگونه که خود حضرت فرمود : انا قتیل العبرة یذکرنى مؤ من الا بکى ؛ من کشته اشکم ، هیچ مؤ منى مرا یاد نمى کند مگر اینکه مى گرید . (2) لذا حسین علیه السلام یک چهره شناخته شده تاریخ است و همه مسلمانان جهان و حتى افراد بیگانه از اسلام با نام عزیز حسین علیه السلام آشنا هستند و همه عزاداران و نه تنها نام زیباى او را مى شناسند بلکه مى دانند که او بسط رسول خدا صلی الله علیه و آله و فرزند على مرتضى علیه السلام و فاطمه زهراست . و مى دانند که او در سوم شعبان سال چهارم هجرت ، متولد و در عاشوراءى سال 61 در کربلا به شهادت رسید و قبر مطهر او در قتلگاهش ، زیارتگاه شیعیانش مى باشد . - همگان نام برادران ، خواهران و فرزندان او را مى دانند و از واقعه شهادت جانگداز او آگاهند . - مى دانند شماره یاران او در کربلا چند نفر بودند و ماجراى شهادت و اسارت آنان چه بوده است . آرى ، همه عزاداران آن حضرت با این مطالب و مطالب دیگر درباره شهادت او آشنا هستند و آنها را مى دانند . ولى آیا همه عزاداران او فلسفه قیام و شهادتش را مى دانند ؟ آیا همه کسانى که بر او اشک مى ریزند، با پیام او آشنا هستند و یا در اشعار و مراثى و در مراسم عزادارى در حالى که سیل اشک بر رخسارها جارى است و بیانگر حرکت سیل ارادت و عواطف به آستان مقدس (فرزند رسول خدا) صلی الله علیه و آله است ، اهداف والا و مقدس آن حضرت هم متجلى و متبلور است . و همه جملاتى که به صورت شعر، شعار و ذکر مصیبت بر زبانها جارى است ، مى تواند زبانحال واقعى و گویاى آن حقیقت باشد که حسین علیه السلام و یارانش فداى آن گردیدند ؟ یا بیشتر آنها برخاسته از عواطف گویندگان و بیانگر فکر و اندیشه آنان است که به عنوان زبانحال امام حسین علیه السلام و ایده و اندیشه او ارائه مى گردد ؟ آیا همه عزاداران و خطبا و گویندگان ما به این واقعیت مى اندیشند که تاریخ از دید قصه و بیان حوادث ، گر چه تنها یک (یزید) دارد که لحظاتى از تاریخ یک قومى و ایامى از روزهاى مردمى را اشغال کرد و جنایاتى آفرید و گذاشت و گذشت ، اما از دیدگاه صحیح و درست تاریخ ، عناصرى زنده و فعال در میان اقوام و ملل مختلف در تمام دور آنها و لحظات تاریخ وجود دارد که مى تواند مستمرا یزید آفرین باشد و این عناصر، هیچگاه عقیم نیستند و اگر جامعه ما رو نداشت ، بلکه از وجود چنین یزیدى غافل بود . از شناخت حسین روز هم غافل بود، در عزاى حسین علیه السلام کوتاهى نداشت در حالى که در نظامى زندگى مى کرد که همه برنامه اش ضد حسین ضد مکتب حسین بود . تسلط دشمنان حسین علیه السلام آنچنان عمیق بود که تصمیم داشت هر چه رنگ و بوى اسلام دارد، از میان بردارد و اگر شناخت صحیح از حسین و یزید زمانه وجود داشت ، بایستى از مدتها قبل و نه در سال 57، انقلاب صورت بگیرد . و اگر امام خمینى (قدس سره ) نبود، نه حسین زمان شناخته مى شد و نه یزید زمان . از اصل موضوع ، دور شدیم . سخن در اینجا بود که بخش مهمى از اشعار، مراثى ، شعارها و نوحه ها هماهنگى کامل با فکر و اندیشه امام علیه السلام و قیام او ندارد و پیام عاشورا در آنها کم رنگ است و یا اصلا مشهود نیست . و یکى از علل آن ، عدم درک صحیح از واقعه عاشورا و قیام حسین بن على (علیهماالسلام ) است ؛ زیرا یک شاعر و گوینده هر چه توانا و گویا و ارتباط او با آنچه توصیف مى کند، نزدیک باشد، باز هم از ترسیم واقعیت آن عاجز و از بیان حقیقت آن ناتوان خواهد بود، آن هم در یک حادثه عظیم تاریخى مانند حادثه عاشورا و قیام اباعبدالله الحسین ، با گذشت بیش از چهارده قرن و با ابعاد و جنبه هاى متعددى که بر آن حاکم بوده که حقا تجزیه و تحلیل صحیح آن براى افراد عادى ، مشکل و یا غیر ممکن است . مگر اینکه ترسیم این هدف و ابلاغ این پیام از خود حسین بن على علیه السلام باشد و این واقعیت را از کلام خود او دریابیم ، بر این اساس ، تصمیم گرفتیم از سخنان و گفتارهاى آن حضرت ، فرازها و فقرات کوتاه که داراى جنبه عاشوراست ، در اختیار ارادتمندان آن حضرت از شعرا، مداحان ، نوحه سرایان و عزاداران قرار بگیرد تا تدریجا این مفاهیم عالى و ارزشمند، جایگزین مطالب احیانا تکرارى و بعضى اشعار کم محتوا گردیده و پیام دلنشین عاشورا که سراپا درس عشق و شهادت و درس دشمن شناسى و ثبات و استقامت در مبارزه با اوست ، گسترش یابد، همانگونه که در نظام اسلامى ، بر مسؤ ولین ذیربط است که در حذف مطالب و حرکات بى مفهوم و گسترش پیام واقعى عاشورا، تلاش و هدایت بیشترى را بر عهده بگیرند . آرى ، چه کلامى بالاتر و شیرین تر از کلام حسین بن على علیه السلام ؟ و چه شعارى گویاتر و کوبنده تر از شعار او ؟ ! و چه پیامى جاودانه تر و سازنده تر از پیام او ؟ براى تاءمین این منظور، تا آنجا که امکان داشت ، پیامهاى موجود آن حضرت را به تناسب موضوعات ، گردآورى و نقل نمودیم و بعضى از پیامها که داراى دو جنبه بوده ، مکرر نقل گردیده است که مجموعا 163 پیام در بیست و سه موضوع مختلف ، محتواى این جزوه را تشکیل مى دهد . و ثواب آن را به روح پدر و مادر عزیزم که ارادت به خاندان عصمت را به عمق جانم در آمیخته اند، تقدیم مى دارم . اللهم تقبلة بمنک و کرمک .
نامه اى به بنى هاشم
در بطن عقبه
3 / 18 -
ما ارانى الا مقتولا، فانى رایت فى المنام کلابا تنهشنى ، و اشدها على کلب
ابقع . (129) (من درباره خودم هیچ پیش بینى نمى کنم جز اینکه کشته خواهم
شد؛ زیرا در عالم رویا دیدم که سگهاى چندى به من حمله نمودند و درنده ترین
آنها سگى بود سفید و سیاه ) . امام علیه السلام این خبر را در منزل (بطن
عقبه ) به اطلاع یاران و اهل بیت خویش رسانید . 4 / 18 - انى خفت براسى فعن
لى فارس و هو یقول : القوم یسیرون و المنایا تسرى الیهم ، فعلمت انها
انفسها نعیت الینا . (130) (من سرم را به زین اسب گذاشته بودم که خواب
خفیفى بر چشمم مسلط شد، در این موقع صداى اسب سوار (هاتفى ) به گوشم رسید
که مى گفت اینان به هنگام شب در حرکتند، مرگ هم آنان را تعقیب مى کند و
براى من معلوم شد که این خبر مرگ ماست ) . امام این جمله را پس از حرکت از
(قصر بنى مقاتل ) و در نزدیکى کربلا فرمود، آنگاه که قافله شبانه در حرکت
بود، صداى استرجاع امام بلند شد، حضرت على اکبر علت این استرجاع را سؤ ال
نمود، امام در پاسخ وى فرمود : (انى خففت براءسى . . . ) .
هنگام ورود به کربلا
5
/ 18 - ارض کرب و بلاء قفوا و لا تبرحوا و حطوا و لا ترحلوا فهیهنا و الله
محط رحالنا و هیهنا و الله سفک دمائنا و هیهنا و الله تسبى حریمنا و هیهنا
و الله محل قبورنا و هیهنا و الله محشرنا و منشرنا و بهذا و عدنى جدى رسول
خدا صلى الله علیه و آله و سلم و لا خوف لو عده . (131) اینجا سرزمین حزن
و مصیبت است بایستید و حرکت نکنید، بارها را بگشایید و منزل کنید، به خدا
سوگند اینجاست محل فرود آمدن قافله ما، و به خدا سوگند همین جاست جایگاه
ریخته شدن خونهاى ما، و به خدا سوگند اینجاست که خانواده ما اسیر مى شود و
به خدا سوگند اینجاست محل قبرهاى ما و به خدا سوگند اینجاست حشر و نشر ما
که جدم رسول خدا به من وعده داده است و خلافى در وعده او نیست ) . امام ،
این جملات را هنگام ورود به سرزمین کربلا ایراد فرمود .
عصر تاسوعا
6 / 18 -
انى رایت رسول الله صلى الله علیه و آله فقال لى : انک تروح الینا .
(132) (اینک جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله را در خواب دیدم که به من
فرمود : به نزد ما خواهى آمد) . امام ، این جمله را در عصر تاسوعا فرمود،
آنگاه که در کنار خیمه به شمشیرش تکیه نموده و خواب خفیفى بر چشمان آن حضرت
غالب گردید و همان وقت لشکر کوفه به سوى خیمه ها حرکت نمود و چون زینب
کبرى علیهاالسلام هلهله دشمن را شنید، شتابزده برادرش را بیدار کرده و از
وضعى که پیش آمده بود که را مطلع نمود، در این موقع آن حضرت فرمود : انى
رایت رسول الله صلى الله علیه و آله فى المنام . . . . 7 / 18 - .
. . و قد اخبرنى جدى رسول الله صلى الله علیه و آله بانى ساساق الى العراق
، فانزل ارضا یقال لها عمورا و کربلا، و فیها استشهد و قد قرب الموعد، الا
و انى اظن یومنا من هولاء یومنا من هولاء الاعداء غدا . . . . ( . .
. جدم رسول خدا به من چنین چیزى خبر داده بود که من به عراق فرا خوانده مى
شوم و در محلى که به آن عمورا و کربلا مى گویند فرود آمده و در همانجا به
شهادت مى رسم و اینک وقت آن رسیده است و به گمان من فردا دشمن جنگ را با ما
آغاز خواهد نمود) . 8 / 18 - انى غدا اقتل ، و تقتلون کلکم معى ء، و لا
یبقى منکم واحد . (133) (من فردا کشته مى شوم و همه شما حتى قاسم و
عبدالله شیرخوار کشته خواهد شد و کسى از شما زنده نخواهد ماند) . حسین بن
على علیه السلام عصر تاسوعا یا شب عاشورا یا شب عاشورا در میان یارانش
سخنرانى و با جملاتى که از رسول خدا نقل نمود و شهادت خود و هرکس را که
همراه اوست ، صریحا اعلان کرد، آنگاه به همه آنان اجازه مرخصى داد و هر یک
از آنان با بیانى استقامت و پایدارى خود را ابراز نمود و در اینجا بود که
براى آخرین بار با یک جمله دیگر، آینده را براى آنان ترسیم نمود و چنین
فرمود : ) 9/18 - . . . رایت کان کلابا قد شدت على لتنهشنى ، و فیها کلب
ابقع رایته اشدها على ، اظن ان الذى یتولى قتلى رجل ابرص من بین هولاء
القوم ، ثم انى رایت بعد ذلک جدى رسول الله صلى الله علیه و آله و معه
جماعة من اصحابه و هو یقول لى : یا بنى انت شهید آل محمد و قد استبشر بک
اهل السموات و اهل الصفیح الاعلى ، فلیکن افطارک عندى اللیلة ، عجل و لا تؤ
خر، فهذا ملک قد نزل من السماء لیاءخذ دمک فى قارورة خضراء، فهذا ما رایت و
قد انف الامر و اقترب الرحیل من هذه الدنیا لا شک فى ذلک . (134)
سحرگاهان شب عاشورا خواب سبکى چشم امام علیه السلام را فرا گرفت و چون
بیدار گردید خطاب به یاران و اصحابش چنین فرمود : (من در خواب دیدم گویا که
چندین سگ بر من حمله مى کنند و درنده ترین آنها سگى بود به رنگ سیاه و
سفید و چنین گمان مى کنم قاتل من از میان این مردم کسى است که به مرض برص
مبتلاست . پس از آن رسول خدا را با گروهى از یارانش در خواب دیدم که به
من فرمود پسرکم تو شهید آل محمد هستى و ساکنان آسمانها و عرش برین ، آمدن
تو را به همدیگر مژده و بشارت مى دهند . تو امشب افطار را نزد من خواهى
بود، بشتاب و تاخیر روامدار . و اینک فرشته اى از آسمان فرود آمده است تا
خون تو را در شیشه سبز رنگى جمع آورى و حفظ کند این بود خوابى که من دیدم ،
اینک وقت آن فرا رسیده و زمان کوچ کردن از این دنیا، نزدیک شده است و شکى
در آن نیست ) .
در عشق ورزیدن مجالی برای اندیشه نیست
انشاالله همیشه گامهایتان کربلایی زبانی عاشورایی ودلی شیدای حسین داشته باشید . پیروز باشید .