کانون قرآن و عترت

امور فرهنگی دانشگاه پیام نور مرکز الیگودرز

کانون قرآن و عترت

امور فرهنگی دانشگاه پیام نور مرکز الیگودرز

شعری از امام خمینی (ره)

انتظار

از غم دوست در این میکده فریاد کشم

دادرس نیست که در هجرش رخش داد کشم

داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست

که برش شکوه برم داد ز بیداد کشم

شادیم داد غمم داد و جفا داد و وفا

با صفا منت آن را که به من داد کشم

عاشقم عاشق روی تو نه چیز ذگری

بار هجران و وصالت به دل شاد کشم

در غمت ای گل وحشی من ای خسرو من

جور مجنون ببرم تیشه فرهاد کشم

مردم از زندگی بی تو که با من هستی

طرفه سری است که باید بر استاد کشم

سالها می گذرد حادثه ها می آید

انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

***

رحلت حضرت امام خمینی (ره)رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را به عموم شیفتگان آن حضرت تسلیت عرض مینمائئم.

و

انتخاب حضرت آیت ا... خامنه ای  را به رهبری جمهوری اسلامی ایران به تمامی عاشقان ولایت تبریک میگوئیم.

تبریک ولادت یاس نبوی

ولادت باسعادت

 حضرت فاطمه زهرا (س)

 ام ابیها، دخت نبی مکرم اسلام ، بانوی دو عالم

همسر امام و پیشوای شیعیان حضرت علی (ع)

وسالروز تولد رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره)

را به عموم مسلمین و کلیه هموطنان  عزیز

 تبریک و تهنیت عرض مینمائیم .

 

شناخت قرآن

 شناخت قرآن :  از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری

شناخت قرآن ، برای هر فرد عالم بعنوان یک فرد عالم،وبرای هر فرد مٶمن بعنوان یک فرد مٶمن،امری واجب وضروری است.اما برای یک فرد انسان شناس وجامعه شناس، شناخت قرآن از ان جهت ضروری است که این کتاب در تکوین سرنوشت جوامع اسلامی وبلکه در تکوین سرنوشت بشریت موثر بوده است.

نگاهی به تاریخ این نکته را روشن میکند که عملا هیچ کتابی باندازه ی قرآن برروی جوامع بشری وبر زندگی انسانها تاثیر نگذاشته است.وبه همین جهت است که قرآن خود بخود وارد حوزه بحث جامعه شناسی می شود وجزو موضوعات مورد بررسی این علم قرار می -گیرد.معنای این سخن این است که بررسی وتحقیق پیرامون تاریخ جهان در اینکه این تاثیر در جه جهتی بوده، آیا مسیر تاریخ را در جهت سعادت ورفاه بشریت تغییر داده است ویا به سمت نقص و انحطاط ؟ و اینکه آیا به سبب تاثیر این کتاب جهش وحرکت در تاریخ پدید آمد وخون تازه در رگ های جوامع بشری جاری شده ویا برعکس؟

موضوعی است که  از حدود بحث فعلی ما خارج است. 14قرن عموماً،وشناختن جوامع اسلامی خصوصا،بدون شناخت قرآن میسر نیست.

واما ضروری بودن شناخت قرآن برای یک مومن مسلمان از آن جهت است که منبع اصلی  واساسی دین وایمان واندیشه ی یک مسلمان وانچه که به زندگی اوحرارت ومعنی وحرمت وروح می دهد قرآن است.

قرآن مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمز آسا درمورد خداوخلقت وتکوین مطرح کرده باشد وحداکثریک سلسله اندرزهای ساده ی اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد وپس به طوری که مومنین ناچار باشند اندیشه ها ودستورها را از منابع دیگر اخذ کنند. قرآن اصول معتقدات وافکارو اندیشه هایی که برای یک انسان بعنوان یک موجود با‹ایمان وصاحب عقیده لازم  وضروری است وهمچنین اصول تربیت  واخلاق ونظامات اجتماعی وخانوادگی را بیان کرده وتنها توضیح وتفسیر وتشریح واحیاناً اجتهاد و تطبیق اصول بر فروع رابر عهده اهل سنت ویا برعهده اجتهاد  گذاشته است .این است که استفاده هر منبع دیگر موقوف به شناخت قبلی قرآن است قرآن مقیاس ومعیار همه ی منابع دیگر است.ماحدیث وسنت راباید بامعیار قرآن بسنجیم تا اگر با قرآن مطابق بود بپذیریم واگر نه نپذیریم.

معتبر ترین ومقدس ترین منابع ما بعد از قرآن در حدیث کتب اربعه است، یعنی کافی،من لایحضره الفقیه،تهذیب ،استبصار ودر خطب نهج البلاغه  ودر ادعیه صحیفه سجادیه است اما همه ی این ها فرع بر قرآنند وبه اندازه ی قرآن قطعیت صدور ندارند.یعنی حدیث کافی آنقدر می تواند معتبر باشد که با قرآن منطبق باشد وبا تعلیمات آن جور در آید واختلاف نداشته باشد.رسول اکرم (ص)وائمه اطهارمی گفتند احادیث ما را بر قرآن عرضه بدارید اگر بر قرآن منطبق نبود ،بدانید که ساختگی و جعلی است و آن را بر ما بسته اند . ما چیزی خلاف قرآن نمیگوییم .

نظر قرآن درباره ی قلب

 شاید نیازی به توضیح نباشد که مقصود از قلب در اصطلاح عرفانی و ادبی آن عضوی گوشتی که در سمت چپ بدن واقع شده وهمچون یک تلمبه خون رادر رگ ها جاری می سازد نیست.مثلا در این تعبیر قرآن:

ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب (سوره ی ق آیه 37)

ویا در این تعبیر عرفانی بسیار لطیف حافظ:

دلم رسیده شد وغافلم من درویش               که این شکاری سرگشته راچه آمد پیش

روشن است که منظور از دل وقلب ،حقیقتی متعالی وممتاز است که به کلی با این عضو بدن تفاوت دارد.وهمینطورآنجا که قرآن از بیماری دلها یاد می کند: فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا   (سوره ی بقره آیه 9)

در این سخن برای آنکه دارای قلب است بیداری وآگاهی وجود دارد .

دلهای ایشان مریض است پس خدا برمرض آنان بیفزاید .معالجه این بیماری از پزشک امراض قلب ساخته نیست اگر پزشکی بتواند این نوع بیماری ها را علاج کند بیشک میباید متخصص درد های روحی باشد.

تعریف قلب   

پس مقصود از این قلب چیست؟پاسخ این سوال را باید در حقیقت وجود انسان جست وجو کرد .انسان د ر عین این که موجودی واحد است،صد ها وهزارها بعد وجودی دارد.

«من» انسانی عبارتست از مجموعه بسیاری اندیشه ها،آرزوها، ترسها،امید ها، عشقها و....

همه ی اینها درحکم رود ها ونحرهایی هستند که همه در یک مرکزدریایی عمیق وژرف است که هنوز هیچ بشری ادعا نکرده که توانسته است از اعماق این دریا اطلاع پیدا کند فلاسفه عرفا وروانشناسان هر یک به سهم خود به غور در این دریا پرداخته اند وهر یک تاحدودی به کشف رازهای آن موفق شده اند ،اما شاید عرفا در این زمینه  موفق تر از دیگران بوده اند.

آنچه راکه قرآن دل می نامد عبارتست از واقعیت خود آن دریا که همه ی آنچه را که ما روح ظاهر می نامیم ، رشته ها ورود هایی است که  به این دریا متصل می شود.

قرآن آنجا که از وحی سخن می گوید هیچ سخنی از عقل به میان نمی آورد بلکه تنها سر وکارش باقلب پیامبراست.معنای این سخن اینست که قرآن به نیروی عقل وبا استدلال عقلانی برای پیامبر حاصل نشده ،بلکه این قلب پیامبر بود که به حالتی رسیده غیر قابل تصور برای ما،ودر آن حالت استعداد درک وشهود آن حقایق متعالی پیدا کرده است. آیات سوره ی نجم وتکویرکیفیت این ارتباط را تا حدودی بیان می کند.*

قران آنجا که از وحی سخن می گوید وآنجا که از قلب گفتگو می کند،بیانش فراتر ازعقل واندیشه می روداما ضد عقل و اندیشه نیست. در این مورد قران بینشی فراتر از عقل واحساس را بیان می کند که اساسا عقل را بدان راهی نیست واز درک آن عاجز است.

خصوصیات قلب

قلب از دیدگاه قرآن یک ابزار شناخت نیز به حساب می آید .

اساساً مخاطب بخش عمده ای از پیام قران ،دل انسان است .پیامی که تنها گوش دل قادر به شنیدن آن است و هیچ گوش دیگری را یارای شنیدن آن نیست . از این روتاکید زیادی در حفظ ونگهداری وتکامل این ابزار دارد .در قرآن به کرات به مسائلی از قبیل تزکیه نفس و روشنایی قلب وصفای دل بر می خوریم :

قد افلح من زکیها  (سوره ی شمس ایه 9)

رستگار شد کسی که قلب خود را از آلودگی ها پاک نگه داشت .

کلا بل ران علی قلوبهم ماکانوا یکسبون (سوره ی مطففین ایه ی 14)

سخن این ها را نخوان که کار های ناشایست اینان برروی قلب هایشان تیرگی ها وزنگارها قرار داده است.ودر باره ی روشنایی قلب می گوید:

ان تتقوا الله یجعل لکم  فرقانا  (سوره ی انفا ل آیه ی 29)

اگر راه تقوا و پاکی را پیش گیرید خدا نور روشنایی در قلب شما قرار می دهد ویا در آیه ای دیگر :

والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا  (سوره ی عنکبوت آیه ی 29)

کسانی که در راه ما با خلوص نیت کوشش کنند ما راه خود را به روی آنان باز می کنیم.

متقابلا از اینکه کارهای ناشایست انسان روح اورا تیره وکدر می کند وکشش ها و گرایش های پاک را از انسان می گیرد ،به کرات در قرآن سخن رفته است . از زبان مومن می گوید :

ربنا لاتزع قلوبنا بعد از هدیتنا (سوره ی آل عمران آیه ی 8)