کانون قرآن و عترت

امور فرهنگی دانشگاه پیام نور مرکز الیگودرز

کانون قرآن و عترت

امور فرهنگی دانشگاه پیام نور مرکز الیگودرز

فضیلت ماه مبارک رمضان






فضیلت ماه مبارک رمضان

 پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «ماه رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان، ماه امت من است،هر کس همه این ماه را روزه بگیرد بر خدا واجب است که همه گناهانش را ببخشد، بقیه عمرش را تضمین کند و او را از تشنگى و عطش دردناک روز قیامت امان دهد.»





«رمضان» در لغت از «رمضاء» به معناى شدت حرارت گرفته شده و به معناى سوزانیدن مى‏باشد.(1) چون در این ماه گناهان انسان بخشیده مى‏شود، به این ماه مبارک رمضان گفته‏اند.


پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «انما سمى الرمضان لانه یرمض الذنوب؛(2) ماه رمضان به این نام خوانده شده است، زیرا گناهان را مى‏سوزاند.»

رمضان نام یکى از ماه‏هاى قمرى و تنها ماه قمرى است که نامش در قرآن آمده است و یکى از چهار ماهى است که خداوند متعال جنگ را در آن حرام کرده است.(مگر جنبه دفاع داشته باشد.)

در این ماه کتاب‏هاى آسمانى قرآن‏کریم، انجیل، تورات، صحف و زبور نازل شده است.(3)

این ماه در روایات اسلامى ماه خدا و میهمانى امت پیامبر اکرم(ص) خوانده شده و خداوند متعال از بندگان خود در این ماه در نهایت کرامت و مهربانى پذیرایى مى‏کند؛ پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «ماه رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان، ماه امت من است،(4) هر کس همه این ماه را روزه بگیرد بر خدا واجب است که همه گناهانش را ببخشد، بقیه عمرش را تضمین کند و او را از تشنگى و عطش دردناک روز قیامت امان دهد.»(5)

این ماه، در میان مسلمانان از احترام، اهمیت و جایگاه ویژه‏اى برخوردار و ماه سلوک روحى آنان است و مؤمنان با مقدمه‏سازى و فراهم کردن زمینه‏هاى معنوى در ماه‏هاى رجب و شعبان هر سال خود را براى ورود به این ماه شریف و پربرکت آماده مى‏کنند، و با حلول این ماه با شور و اشتیاق و دادن اطعام و افطارى به نیازمندان، شب‏زنده‏دارى و عبادت، تلاوت قرآن، دعا، استغفار، دادن صدقه، روزه‏دارى و... روح و جان خود را از سرچشمه فیض الهى سیراب مى‏کنند.


فضائل ماه رمضان
گرچه ذکر تمام فضائل ماه مبارک رمضان از حوصله این مقال خارج است؛ ولى پرداختن و ذکر برخى از فضائل آن از نظر قرآن و روایات اسلامى خالى از لطف نیست.


1. برترین ماه سال
ماه مبارک رمضان به جهت نزول قرآن کریم در آن و ویژگى‏هاى منحصرى که دارد در میان ماه‏هاى سال‏قمرى برترین است؛ قرآن کریم مى‏فرماید: «ماه رمضان ماهى است که قرآن براى هدایت انسان‏ها در آن نازل شده است.»(6)

پیامبر گرامى(ص) درباره ماه رمضان مى‏فرماید: «اى مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به شما روى آورد، ماهى که نزد خدا از همه ماه‏ها برتر و روزهایش بر همه روزها و شب‏هایش بر همه شب‏ها و ساعاتش بر همه ساعات برتر است، ماهى است که شما در آن به میهمانى خدا دعوت شده و مورد لطف او قرار گرفته‏اید، نفس‏هاى شما در آن تسبیح و خوابتان در آن عبادت، عملتان در آن مقبول و دعایتان در آن مستجاب است.... بهترین ساعاتى است که خداوند به بندگانش نظر رحمت مى‏کند... .»(7)

2. نزول کتب آسمانى در این ماه
تمام کتب بزرگ آسمانى مانند: قرآن کریم، تورات، انجیل، زبور، صحف در این ماه نازل شده است. حضرت امام صادق(ع) مى‏فرماید: «کل قرآن کریم در ماه رمضان به بیت المعمور نازل شد، سپس در مدت بیست سال بر پیامبر اکرم(ص) و صحف ابراهیم در شب اول ماه رمضان و تورات در روز ششم ماه رمضان، انجیل در روز سیزدهم ماه رمضان و زبور در روز هیجدهم ماه رمضان نازل شد.»(8)


3. توفیق روزه
در ماه رمضان خداوند متعال توفیق روزه‏دارى را به بندگانش داده است؛ «پس هر که ماه [رمضان] را درک کرد، باید روزه بگیرد.»(9)

انسان افزون بر جنبه مادى و جسمى، داراى بُعد معنوى و روحى هم هست و هر کدام در رسیدن به کمال مطلوب خود، برنامه‏هاى ویژه را نیاز دارند، یکى از برنامه‏ها براى تقویت و رشد بُعد معنوى، تقوا و پرهیزگارى است؛ یعنى اگر انسان بخواهد خودش را از جنبه معنوى رشد و پرورش دهد و به طهارت و کمال مطلوب برسد، باید هواى نفس خود را مهار کند و موانع رشد را یکى پس از دیگرى بر دارد و خود را سرگرم لذت‏ها و شهوات جسمى نکند. یکى از اعمالى که در این راستا مؤثر و مفید است روزه‏دارى است، قرآن کریم مى‏فرماید: «... اى افرادى که ایمان آورده‏اید! روزه بر شما نوشته شد، همان گونه که بر پیشینیان از شما نوشته شده، تا پرهیزگار شوید.»(10)



برخى از فواید و فضائل روزه:
الف. تقویت تقوا، پرهیزگارى و اخلاص؛(11)
امام صادق(ع) مى‏فرماید: خداوند متعال فرموده: «روزه از من است و پاداش آن را من مى‏دهم.»(12)

حضرت فاطمه(س) مى‏فرماید: «خداوند روزه را براى استوارى اخلاص، واجب فرمود.»(13)


ب. مانع عذاب‏هاى دنیوى و اخروى:
امام على(ع) مى‏فرماید: «روزه روده را باریک مى‏کند گوشت را مى‏ریزد و از گرماى سوزان دوزخ دور مى‏گرداند.»(14)

پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «روزه سپرى در برابر آتش است.»(15)


ج. آرامش روان و جسم:
روزه‏دارى روح و روان و قلب و دل و نیز جسم را آرامش داده و باعث سلامتى روح و تندرستى جسم مى‏شود.

پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «روزه بگیرید تا سالم بمانید.»

باز مى‏فرماید: «معده خانه تمام دردها و امساک [روزه [بالاترین داروهاست.»(16)

حضرت امام باقر(ع) مى‏فرماید: «روزه و حج آرام‏بخش دلهاست.»(17)

حضرت على(ع) مى‏فرماید: «خداوند بندگان مؤمن خود را به وسیله نمازها و زکات و حدیث در روزه‏دارى روزه‏هاى واجب [رمضان[ براى آرام کردن اعضا و جوارح آنان، خشوع دیدگانش و فروتنى جان‏هایشان و خضوع دلهایشان حفظ مى‏کنند.»(18)

امروزه در علم پزشکى و از نظر بهداشت و تندرستى نیز در جاى خود ثابت شده که روزه‏دارى تأثیرهاى فراوانى بر آرامش روح و روان و سلامتى جسم و بدن دارد، دفع چربى‏هاى مزاحم، تنظیم فشار، قند خون، و... نمونه آن است.(19)


د. مانع نفوذ شیطان:
امام على(ع) به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: یا رسول الله! چه چیزى شیطان را از ما دور مى‏کند؟ پیامبرگرامى(ص) فرمود: روزه چهره او را سیاه مى‏کند و صدقه پشت او را مى‏شکند.»(20)

بنابراین، روزه مانع نفوذ شیطان‏هاى جنى و انسى شده و وسوسه‏هاى آنان را خنثى مى‏کند.


ه . مساوات بین غنى و فقیر:
انسان روزه‏دار در هنگام گرسنگى و تشنگى، فقرا و بینوایان را یاد مى‏کند و در نتیجه به کمک آن‏ها مى‏شتابد. حضرت امام حسن عسگرى(ع) درباره علت وجوب روزه مى‏فرماید: «تا توانگر درد گرسنگى را بچشد و در نتیجه به نیازمند کمک کند.»(21)


و. احیاء فضائل اخلاقى
حضرت امام رضا(ع) درباره علت وجوب روزه مى‏فرماید: «تا مردم رنج گرسنگى و تشنگى را بچشند و به نیازمندى خود در آخرت پى‏ببرند و روزه‏دار بر اثر گرسنگى و تشنگى خاشع، متواضع و فروتن، مأجور، طالب رضا و ثواب خدا و عارف و صابر باشد و بدین سبب مستحق ثواب شود،... روزه موجب خوددارى از شهوات است، نیز تا روزه در دنیا نصیحت‏گر آنان باشد و ایشان را در راه انجام تکالیفشان رام و ورزیده کند و راهنماى آنان در رسیدن به اجر باشد و به اندازه سختى، تشنگى و گرسنگى که نیازمندان و مستمندان در دنیا مى‏چشند پى ببرند و در نتیجه، حقوقى که خداوند در دارایى‏هایشان واجب فرموده است، به ایشان بپردازند... .»(22)

و... .


4. وجود شب قدر در این ماه
شب قدر از شب‏هایى که برتر از هزار ماه است و فرشتگان در این شب به اذن خدا فرود مى‏آیند و جمیع مقدرات بندگان را در طول سال تعیین مى‏کنند(23) و وجود این شب در این ماه مبارک نعمت و موهبتى الهى بر امت پیامبر گرامى اسلام(ص) است و مقدرات یک سال انسان‏ها (حیات، مرگ، رزق و...) براساس لیاقت‏ها و زمینه‏هایى که خود آنها به وجود آورده‏اند تعیین مى‏شود و انسان در چنین شبى با تفکر و تدبر مى‏تواند به خود آید و اعمال یک سال خود را ارزیابى کند و با فراهم آوردن زمینه مناسب بهترین سرنوشت را براى خود رقم زند.(24)

حضرت امام صادق(ع) مى‏فرماید: «تقدیر مقدرات در شب نوزدهم و تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضاء آن در شب بیست و سوم است.»(25)


5. بهار قرآن
نظر به این‏که قرآن کریم در ماه مبارک رمضان نازل شده و تلاوت آیات آن در این ماه فضیلت بسیارى دارد، در روایات اسلامى، از ماه رمضان به عنوان بهار قرآن یاد شده است؛ چنان‏که حضرت امام باقر(ع) مى‏فرماید: «هر چیزى بهارى دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.»(26)



یک نکته!
بدیهى است فضائل و ثواب‏هایى که براى ماه مبارک رمضان و روزه‏دارى ذکر شده و به برخى از آن‏ها اشاره شد، از آنِ کسانى است که حقیقت آن را درک کنند و به محتواى آن عمل و در گفتار و کردار به کار گیرند و به آن‏ها جامه عمل بپوشانند. چنان در روایات اسلامى براى روزه‏دارى آدابى ذکر شده و کسانى که صرفاً تلاوت قرآن مى‏کنند، ولى به آیات و احکام آن عمل نمى‏کنند و یا آن که از روزه‏دارى تنها رنج گرسنگى و تشنگى را مى‏کشند و بوسیله گناه، تأثیر روزه را از بین مى‏برند و ماه مبارک رمضان و فضاى معنوى آن تأثیرى بر اشخاصى بر جاى نمى‏گذارد، مورد نکوهش قرار گرفته‏اند.

چنان‏که پیامبر اکرم(ص) به زنى که با زبان روزه کنیز خود را دشنام مى‏داد فرمود: چگونه روزه‏دارى و حال آن‏که کنیزت را دشنام مى‏دهى؟! روزه فقط خوددارى از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه خداوند آن را علاوه بر این دو، مانع کارها و سخنان زشت که روزه را بى‏اثر مى‏کنند قرار داده است، چه اندکند روزه‏داران و چه بسیارند کسانى که گرسنگى مى‏کشند.»(27)

حضرت امام سجاد(ع) در دعاى حلول ماه رمضان به درگاه خداوند عرض مى‏کند: به وسیله روزه این ماه یاریمان ده تا اندام‏هاى خود را از معاصى تو نگه داریم و آن‏ها را به کارهایى گیریم که خشنودى تو را فراهم آورد، تا با گوش‏هایمان سخنان بیهوده نشنویم و با چشمانمان به لهو و لعب نشتابیم و تا دستمانمان را به سوى حرام نگشاییم و با پاهایمان به سوى آن‏چه منع شده ره نسپاریم و تا شکمهایمان جز آن‏چه را تو حلال کرده‏اى در خود جاى ندهد و زبان‏هایمان جز به آن‏چه تو خبر داده‏اى و بیان فرموده‏اى گویا نشود... .»(28)

بنابراین، در ماه مبارک باید تمام اعضا و جوارح را از حرام دور نگه داشت و با اخلاص، توکل و توسل از اهل‏بیت(ع) و عمل به دستورها و احکام قرآن کریم و دورى از گناهان، انجام توبه نصوح و واقعى، عبادت، شب‏زنده‏دارى، درک فضیلت شب قدر و... فضیلت ماه مبارک رمضان را درک کرد و از آن در راستاى رسیدن به کمال حرکت کرد و باید در این ماه به گونه‏اى خودسازى کرد که با اتمام ماه مبارک تأثیر و فواید آن در روح و جان افراد باقى باشد و اثر آن تا ماه رمضان سال بعد ماندگار باشد.


پى‏نوشت‏ها:ـــــــــــــــــــــــ
1. مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، ص 209، دارالکتاب العربى، بیروت.

2. بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 55، ص 341، مؤسسه الوفاء، بیروت.

3. ر.ک: الکافى، محمد بن یعقوب کلینى، ج 2، ص 628، دارالکتب الاسلامیة، تهران.

4. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 2، ص 628، دارالکتب الاسلامیة، تهران.

5. ...

6. سوره بقره، آیه 185.

7. ر.ک: وسائل الشیعه، همان، ج 10، ص 313.

8. ر.ک: الکافى، همان، ج 2 ،ص 628.

9. سوره بقره، آیه 185.

10. سوره بقره، آیه 183.

11. همان.

12. میزان الحکمة، محمد محمدى‏رى‏شهرى، ترجمه: حمیدرضا شیخى، ج 7، ص 3207، مؤسسه دارالحدیث، قم.

13. همان، ص 3209.

14. همان.

15. همان.

16. همان.

17. همان.

18. همان.

19. تفسیر نمونه، آیت‏الله مکارم شیرازى و دیگران، ج 1 ،ص 631، دارالکتب الاسلامیة، تهران.

20. مستدرک الوسائل، محدث نورى، ج 7، ص 154، مؤسسه آل‏البیت، قم.

21. میزان الحکمة، همان.

22. همان، ص 3209.

23. سوره قدر، آیه 1 ـ 5.

24. تفسیر المیزان، علامه طباطبایى، ج 18، ص 132؛ ج 19، ص 90، مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان، قم.

25. وسائل الشیعه، همان، ج 10، ص 354.

26. وسائل الشیعه، همان، ج 6، ص 203.

27. الکافى، همان، ج 4، ص 87.

28. الصحیفة السجادیة، امام سجاد(ع) ص 186، دفتر نشر الهادى، قم.
...................................................................................................
منبع:ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 275

مولای منتظران ، حضرت مهدی (عج)

سپیده روز پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ قمری می دمد. عطری آسمانی در فضا

 می پیچد و  نرجس را دردی غریب فرا می گیرد. نرجس در هاله ای از نور فرو

می رود.صبح صادق می دمد.بوی بهشت فضای خانه امام حسن عسکری(ع)

را عطر آگین می کند و طفلی پاک در روزی مقدس،جهان را غرق نور و هستی

را غرق سرور می کند.           

    قال الإمام المهدی : أنَا خاتَمُ الاَْوْصِیاءِ، بی یَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ أهْلی وَ  شیعَتی.

امام زمان - عجّل الله تعالی فرجه الشّریف - فرمود: من آخرین وصیّ پیغمبر خدا هستم به وسیله من بلاها و فتنه ها از آشنایان و شیعیانم دفع و برطرف خواهد شد.

                                میلادش مبارک باد


میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز مادر



فرا رسیدن میلاد بزرگ بانوی اسلام حضرت فاطمه سلام الله علیها و روز مادر را خدمت تمامی مادران مسلمان تبریک عرض می نماییم.

مریم مادر عیسی است

و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم

باز درماندم :

خواستم بگویم:فاطمه دختر خدیجه کبری است

دیدم که فاطمه نیست

خواستم بگویم که:

فاطمه دختر محمد (ص) است 

دیدم که فاطمه نیست

خواستم بگویم که :

فاطمه همسر علی است

دیدم که فاطمه نیست

خواستم بگویم که :

فاطمه مادر حسین است

دیدم که فاطمه نیست

خواستم بگویم که :

فاطمه مادر زینب است

باز دیدم که فاطمه نیست

نه اینها همه هستن و این همه فاطمه نیست

فاطمه ، فاطمه است





ام ابیها ، مادرى مهربان تر از خورشید!



شخصیت فاطمه زهرا(س), در ابعاد گونه گون قابل بررسى است.
در هر مرحله از مراحل زندگى وى, لایه ها و درسهاى بزرگى نهفته است و با کالبدشکافى و موشکافیهاى عمیق, مى توان درسهاى بزرگى آموخت و باید هم آموخت.
یکى از ابعاد زندگى فاطمه زهرا(س), که خیلى درخشان و دلنواز است, ((بعد تربیتى)) زندگى حضرت است.
سیره علمى و عملى فاطمه زهرا(س) در امور تربیتى, چیزى نیست که بتوان ظرافتها و لطافتهاى آن را به قلم آورد و یا اینکه در یک مقال و مقاله بتوان ترسیم کرد.
سیره علمى, تا به مرحله عمل نرسد و عملى نگردد, فایده چندانى ببار نمىآورد. از سیره عملى فاطمه(س), در امر تربیت, سخن بگوئیم, وى را ((بانو و کوثر بیکران)) و     ((مادر محبت)) معرفى کنیم; ولى خودمان در میدان عمل, بى عارى و بى پروایى بکنیم, آیا چنین کارى شایسته است؟

زمزمه هاى تربیتى زهرا(س)
زلالتر از آب زمزم:
وارهیده از جهان عاریه
ساکن گلزار و ((عینٌ جاریه))(1)
آوازه و آرزوهاى مادر, به ((تربیت)) پیوند خورده است.
در حقیقت, مادر ((پیش مرگ و سر پیشاهنگ)), امر تربیت است و از جمله دل مشغولیها و دلجوئیهاى دیرینه وى تربیت فرزند در ابعاد گونه گون زندگى است.
از دیدگاه اسلام, ((تربیت اسلامى)), خدایى ترین مسئله اى است که یک مادر دانا با آن مواجه است.
اسلام دین ((تربیت محور)) است و در این راستا مردان و زنان بزرگى را با ((چراغ هدایت)), جهت ایصال الى المطلوب و ارائه طریق به سوى بشریت فرستاده است.
مولانا در همین راستا راست گفت:
کلکم راع نبى چون راعى است
خلق مانند رمه او ساعى است
از رمه چوپان نترسد در نبرد
لیکشان حافظ بود از گرم و سرد(2)

به هر تقدیر, آیا مادران در میدان تعلیم و تربیت به الگوى توانا و زیبا, نیاز دارند یا خیر؟
جاى تردید وجود ندارد که همه انسانها نیازمند الگو هستند و دنبال الگوگیرى و الگویابى مى باشند و این امر, براى انسانهاى عاقل, بسیار طبیعى است.
آنچه مهم است و جاى دقت دارد, این است که از چه کسى باید پیروى کرد و فرد به عنوان الگو, باید داراى چه شرایط و ویژگیها باشد؟
از دیدگاه اسلام, اولین شرط براى یک الگو, آن است که خود عامل به گفته هایش باشد و سیره عملى و علمى زندگى او به عنوان حجت شرعى و عقلى شناخته شده باشد.
این شرط که الگو باید, سیره عملى و علمى وى حجت باشد جز در مورد انبیا و امامان(ع) مصداق ندارد.
در این نوشتار کوتاه, کوشش شد تا بخشى از فضایل و سیره عملى و علمى فاطمه زهرا(س) در میدان تربیت, به عنوان مادرى مهربانتر از خورشید و ((مادر محبت)) به عنوان الگو, براى مادران بیان گردد. تا میدانى و دریایى به سوى عاشقان گشوده گردد.
زندگى فاطمه زهرا(س) لبریز از لایه ها و لطافت ها است و دسترسى و شناخت عمیق از تمامى لایه ها و لطافت هاى زندگى معنوى وى, براى همه کس مقدور نیست.
شخصیت معنوى این بانوى ((بى کران)) متشکل از ((بسترهاى معنوى)) بسیارى است که هر کدام از آنها براى یک زندگى معنوى و معنادار بکار آید.
از این جهت, کوثر بى کران, کاملترین الگویى است که مى توان در ابعاد گونه گون زندگى, وى را مقتداى خویش قرار داد, که یکى از ((لایه ها و لطافت هاى)) زندگى معنوى وى که بستر معنوى خوبى را براى رشد ربانى و معنوى فراهم مى سازد, ((بستر تربیتى)) زندگى او است.
در ((سیره عملى و علمى)) زندگى وى, ظرافت ها و دقتها موج مى زند.
او مادر است, اما چگونه مادر؟!
مادر امامت است و حسنین در دامن مبارک او تربیت یافته اند.
مادرى است که از راه تکان دادن گهواره, براى همیشه جهان را تکان مى دهد و از طریق ((لالایى و تاتایى هاى)) حساب شده, جهان و جهانیان را پر از فریادهاى عدالت خواهى مى کند و به سمت عدالت پیش مى راند.
حضرت امیر(ع) در مورد تربیت خانوادگى مى فرمایند:
((یا کمیل, مر اهلإ ان یروحوا فى کسب المکارم...))
((اى کمیل! خانواده ات را فرمان ده که روزها در به دست آوردن بزرگوارى, و شب ها در رفع نیاز خفتگان بکوشند. سوگند به خدایى که تمام صداها را مى شنود, هر کس دلى را شاد کند, خداوند از آن شادى لطفى براى او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالى بر او باریدن گرفته و تلخى مصیبت را بزداید چنان که شتر غریبه را از چراگاه دور سازد.))(3)
تربیت کلامى کودکان, از زمزمه هاى زیباى مادر در قالب ((لالایى)) و ((تاتایى)), آغاز مى شود.
از اینجاست که ظرافتهاى تربیت, رخ مى نماید و یک مادر مسوول را با مشکلات و موانع تربیتى مواجه مى سازد.
مادر با زمزمه هاى ((لالایى و تاتایى)), در واقع مى خواهد در پاکترین سرزمین وجود کودک که همان هستى و انسانیت کودک است تصرف کند و تصرف مى کند. آیا در چنین حالتى شایسته و بایسته است که مادر, امر تربیت را سبک و سرسرى انگارد؟
آیا زمزمه هاى کلامى مانند لالایى, تاتایى و غیره مهم نیست و هر لفظ مهمل و بى معنایى که باشد, اشکال ندارد؟
در اینجا جالب است که توجه عزیزان را به یک داستان تربیتى که بسیار جلب توجه مى کند جلب نمائیم.
در شعرى منسوب به ((مادر تربیت)) فاطمه زهرا(س) آمده:
اشبه اباإ یا حسن
واخلع عن الحق الرسن
واعبد الها ذا المنن
و لا توال ذا الاحن
یعنى
حسن جان مانند پدرت باش
حق را از بند اسارت رهاساز
خدایى پر فضل و احسان را بپرست
از دشمنان کینه توز دوستى و پیروى مکن(4)

این سخن زیبا, از جمله نوازش هاى نورانى حضرت زهرا(س) است به نوزادش حسن(ع). آن زمانى که حضرت, نوزادش را روى دست بازى مى داد و به هوا مى پراند و به دنبال آن با وى با زبان کودکى سخن مى گفت, چنین زمزمه مى نمود.
فاطمه زهرا(س), قبل از آنکه یک مادر باشد, معلم و مدیر شایسته بود. مربى و روان شناسى بود که در عمل, ((تربیت دینى)) را کاربردى ساخت و ظرافتهاى تربیتى را در خاندان اهل بیت(ع) به نمایش گذاشت.
آنگاه که حضرت زهرا(س) امام حسین(ع) را بر روى دست نوازش مى کرد, مى فرمود:
انت شبیهٌ بابى؟
لست شبیها بعلى؟
((حسین جان تو به پدرم شباهت دارى و به پدرت على(ع) شبیه نیستى.))
امام على(ع) سخنان فاطمه(س) را مى شنید و لبخند مى زد.(5)
مادرانى که فاطمه زهرا(س) را الگوى خویش مى دانند, آیا در امر تربیت هم این ((مادر تربیت)) را الگوى خود مى دانند یا خیر؟
اگر فاطمه زهرا(س) را به عنوان الگوى تربیتى قبول دارند ـ و باید هم قبول داشته باشند ـ تا به حال چه فکرى کرده اند؟
چه کارى کرده اند؟
چاره اى اندیشیده اند یا خیر؟...
مادرى که منتظر مد و تجمل روز است و بازار او را فریفت و گیج کرد, چه کار مى تواند بکند؟
او خود به دهها سرپرست و مادر احتیاج دارد تا هستى خود را به ثمن اندک نفروشد.
مادرى ((فن و هنرى)) است که هر کس استعداد تحصیل آن را ندارد.
مادرى ((کلاس عشق)) است که به قول مولانا:
در آسمان درها نهى, در آدمى پرها نهى
صد شور در سرها نهى, اى خلق سرگردان تو
مادرانى که به خطا, خویشتن را از ((عشق مادرى)) محروم مى سازند, وحشتناکترین گمراهى ها را مرتکب مى شوند و خسران ابدى است که نه در زمان و نه در ابدیت جبرانى ندارد.
یک مادر کم حوصله و عصبى, چگونه مى تواند به ظرافتهاى تربیتى جامه عمل بپوشاند؟
چرا ((سوراخ دعا را گم کرده ایم))؟
بیائیم قبول کنیم که ((تربیت بزرگترین منبع و معدن)) است و ما, در کشف و بهره بردارى آن مشکل داریم.
چند درصد از مادران, همانند فاطمه زهرا(س), زمزمه ها و سایر رفتارهاى تربیتى آنها حساب شده و با ((استانداردهاى تربیت اسلامى)) سازگار است؟
آیا شعر: اتل متل توتوله, گاو حسن چه جوره... با استاندارهاى تربیت اسلامى مى سازد؟
آیا یاد دادن چنین جملاتى, اولین وظیفه برخى ها است؟
مادرى که دختر هفت تا ده ساله خویش را تقریبا ((نیمه عریان)) در معرض دید عموم قرار مى دهد, چه تضمینى براى حجاب اسلامى و تربیت او دارد؟ چرا عده اى به نام مادر, به بچه ها و فرزندان خیانت مى کنند؟

مگر خیانت چه هست؟
خیانت به این نیست که سر کودک را از قفا جدا بکنند, هر کارى که روح و اندیشه کودک را خدشه دار کند, خود بزرگترین خیانت است و هیچ خیانتى, عمق فاجعه اش, عمیق تر از خیانت در امور تربیتى نیست و گناه آن بابخشودنى است.
به هر حال, تا شور و شعور لازم در امر تربیت تحقق پیدا نکند و تا زندگى را سراسر عشق نبینیم, تربیت انقلابى و یا پاکسازى و خودسازى, نوسازى انقلابى تحقق پیدا نمى کند و به بار نمى نشیند.
مادران یخچالى!
تربیت منهاى محبت, آب در هاون کوبیدن است.
کتاب کریم مى فرمایند:
((و قضى ربإ الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا, اما یبلغن عندإ الکبر احدهما او کلاهما فلاتقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما, واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا;
پروردگارت مقرر داشته است که جز او را نپرستید, به پدر و مادر نیکى کنید, چنانچه یکى یا هر دوى آنها نزد تو به پیرى رسیدند کلمه اى رنجش آور به آنها نگو, و بر سرشان فریاد نزن, و با اکرام با آنها سخن بگو, و با آنها خاکسارى و مهربانى کن, و بگو: پروردگارا همانگونه که آنها مرا در کودکى پرورش دادند, تو نیز آنها را مشمول رحمت خود قرار بده.))(6)
ظاهر آیه یک معناى روشنى دارد و آن مهربانى و احترام به والدین است. ولى آنچه مهم است و از روح و معناى پنهان این دو آیه استفاده مى شود, این است که وقتى پاى تربیت انسانى و اسلامى به میان آمد, در مرحله اول والدین باید این آیات را در عمل تفسیر کنند و یکى از دستورالعمل هاى کار تربیتى خود قرار دهند تا در مرحله بعدى نوبت به فرزندان برسد.
مادرى که مى خواهد کار تربیتى معنادار انجام دهد, خود باید:
1 ـ به فرزندان نیکى کند.
2 ـ هنگام ناتوانى در دوران نوزادى و کودکى, و یا دوران دیگر, حتى به آنها اف نگوید.
3 ـ بر سرشان فریاد نزند.
4 ـ با اکرام با آنها سخن بگوید.
5 ـ با آنها خاکسارى و مهربانى کند و بال و پر پر مهر و آغوش گرم خویش را به سوى آنها بازگشاید.
6 ـ از خداوند براى فرزندان, طلب سعادت و رحمت بکند.
فاطمه زهرا(س) که خود قرآن ناطق و مفسر کبیر است, یقینا در کار تربیتى, این نکات ظریف و عمیق قرآنى را کاربردى ساخت و بدان جامعه عمل پوشاند.
در روایت آمده, امام حسن(ع) مریض شد و درد و بى تابى آن بزرگوار بالا گرفت, حضرت زهرا(س) فرزند عزیزش را خدمت رسول خدا برده :
((قالت: یا رسول الله ادع الله لابنإ ان یشفیه, اى رسول خدا! پروردگارت را بخوان تا فرزندت را شفا دهد.))(7)
در جاى دیگر آمده, حضرت زهرا(س) با یاد روزگار شیرین و محبتهاى رسول خدا, خطاب به کودکان خود فرمود:
((این ابوکما الذى؟ کان یکرمکما و یحملکما مرذه بعد مره؟
این ابوکما الذى؟ کان اشدذ الناس شفقه علیکما؟
فلا یدعکما تمشیان على الارض و لا اراه یفتح هذا الباب ابدا و لایحملکما على عاتقه کما لم یزل یفعل بکما؟
کجاست پدر مهربان شما دو فرزندم؟ که شما را عزیز و گرامى مى داشت, و همواره شما را بر روى دوش خود مى گرفت, و نمى گذاشت بر روى زمین راه روید.
کجاست پدر شما که مهربان ترین مردم نسبت به شما بود.
دیگر هرگز او را نمى بینم که این درب منزل را باز کند, و شما را بر دوش خود گیرد, همان رفتارى که همواره نسبت به شما انجام مى داد.))(8)
با این شیوه با فرزندان سخن گفتن, در واقع یک دوره کامل, کلاس ((آموزش محبت)) است. همان کلاسى که پدر بزرگوارش براى وى برگزار کرد, خود دارد براى فرزندان دلبند خویش برگزار مى نماید. این همان کلاس کاربردى عملى است, که از زیباترین کلاسهاست.
فاطمه زهرا(س) ((مادر محبت)) است و با محبت معنادار وى باید جهان هدایت مى شد.
اگر با وجود الگوى تربیتى چون فاطمه زهرا(س), عده کثیرى از مادران مسلمان با مشکل تربیتى مواجه هستند, این به خاطر آن است که :
اولا شناخت و معرفت عمیق, نسبت به شخصیت الگو ندارند.
ثانیا شناخت و تلقى و برداشت درست از تربیت اسلامى ندارند.
ثالثا برخورد و رفتارشان در امر تربیت محبتآمیز نیست.
رابعا بسیارى از مادران و پدران تربیت را به عنوان بزرگترین منبع, به حساب نمىآورند.
نویسنده کتاب ((کوچک زیباست)) که یک بحث اقتصادى در آن مطرح شده است, یکى از عناوین بحث کتاب را ((تربیت, بزرگترین منبع)) قرار داده است.
مى گوید:
((عامل اصلى همه توسعه هاى اقتصادى از ذهن آدمى برمى خیزد. ناگهان, شهامت, قدرت ابتکار, اختراع, تکاپوى سازنده, نه تنها در یک زمینه بلکه در بسیارى زمینه ها در آن واحد از وجود آدمى فوران مى کند... بنابراین مى توان گفت که تربیت حیاتى ترین منبع براى بشریت است.))(9)
به هر تقدیر, اگر ظرافتهاى تربیتى که ((مادر مهربان)) فاطمه زهرا(س), آنها را در امر تربیت بکار مى گرفت, در زندگى انسانى ـ اسلامى مسلمانان جامه عمل پوشیده مى شد, مى بایست در انتظار مى ماندیم که:
از محبت تلخها شیرین شود
از محبت مسها زرین شود
از محبت دردها صافى شود
از محبت دردها شافى شود
از محبت مرده زنده مى کنند
از محبت شاه بنده مى کنند(10)

متاسفانه و صد متاسفانه یکى از مشکلات بسیار بزرگ بر سر راه تربیت, ((فقر شادى و فقر محبت)) است. از چهره و رفتار برخى از نوجوانان و جوانان کمبود محبت و فقر شادى مى بارد.
برخى از والدین, آنقدر نسبت به فرزندان بى مهرى و نامهربانى مى کنند که بهتر است از آنها به ((والدین یخچالى)) نام ببریم.
مادرى که مسوولیت خطیر مادر شدن را پذیرفت, چگونه آغوش محبت و مهربانى به سمت و سوى فرزندان باز نمى کند؟
آیا تمامى مشکلات بر سر راه تربیت را مى توان با ((عروسک انبوه)) حل و فصل کرد؟
برخى ها, کودک را بمبارانى از عروسکهاى عاجز و عجیب و غریب مى کنند و اجازه فکر کردن را از بچه ها مى گیرند.
آیا عروسکها جاى لبخند و محبت مادر را پر مى کنند؟
برخى از مادران کم حوله و بعضا عصبى مى خواهند, فقط بچه ها را سرگرم بکنند, دیگر مهم نیست با چه چیز آنها را سرگرم بکنند؟
کسى با عروسک و اسباب بازى مخالف نیست, سخن بر سر این است که:
1ـ عروسک جاى لبخند, بوسه, نوازش و محبت مادر را پر نمى کند و مشکلات بر سر راه امر تربیت را, تنها با اسباب بازى, نمى توان حل و فصل کرد.
2ـ فرزندان را بمبارانى از عروسک و اسباب بازى کردن و قدرت تفکر و خلاقیت را از بچه ها گرفتن درست نیست.
3ـ در بازار خرید و فروش عروسکها و اسباب بازى, باید حد و مرزى باشد و والدین عزیز, هر اشیایى را به نام اسباب بازى و عروسک نخرند و بدانند که پشت بعضى از اشیا به نام عروسک, غرض و مرضهاى زیادى خوابیده است.
عروسکى که با باطرى روشن مى شود وشروع به رقصیدن مى کند, چه آثارى در ذهن صاف کودک ببار مىآورد و چه پیام و پیامدى دارد؟
مادر باید در امر تربیت, هدفمند, اهل شناخت و مطالعه, با حوصله و صبور, مدیر, مهربان و با ادب, با عاطفه و... باشد.
بهشت را به بها زیر پاى مادران مى گسترانند, نه به بهانه.
تا با دست مبارک مادران, جهان به لرزه درنیاید و تا در دامن و آغوش گرم مادران, گرماى محبت به جهان صادر نشود... و تا تربیت به مرز استاندارد اسلامى نرسد, هدف اسلام عزیز تامین نمى شود. هدف اسلام عزیز و مورد دعوت دین اسلام, همه بشریت هستند و رسیدن به سعادت از کانال محبت و تربیت.
داستان داورى و مادرى:
اگر مادرى با داورى بین فرزندان مواجه گردد چه باید بکند؟
داورى و قضاوت, از ظرافت و لطافت خاصى برخوردار است و این امر بر کسى پوشیده و پنهان نیست. ولى داورى بین فرزندان و کودکان, ظرافت و لطافت کار را صد چندان مى نماید.
ـ ذهن صاف و دست نخورده کودکان
ـ روح لطیف و ظریف آنها
ـ داورى توام با تربیت
ـ فضاى ذهن کودک و محدودیت هاى آن, همه و همه دست به دست هم مى دهند و کار داورى بین فرزندان و کودکان را با مشکل مواجه مى کند.
آیا مادران مى توانند داوران خوبى براى فرزندان و کودکان خود باشند؟
در اینجا توجه عزیزان را به یک داستان جالب توجه, که از طرف ((مادر محبت)) حضرت زهرا(س), صورت گرفت, جلب مى نمائیم.
داستان داورى بدین قرار است که:
((رسول گرامى اسلام درباره مسابقه خطاطى به حسن و حسین(ع) سفارش فرمود:
هر کس خط او زیباتر است, قدرت او نیز بیشتر است.
حسن وحسین هر کدام خط زیبایى نوشتند, اما رسول خدا قضاوت نکرد و آن دو بزرگوار را به مادرشان, فاطمه(س) هدایت فرمود, تا نگرانى قضاوت, با عاطفه مادرى جبران شود.
حضرت زهرا(س) دید که هر دو خط زیبا و هر دو در این مسابقه هنرى شرکت نموده اند, چه باید کرد؟ با خود گفت:
قالت: انا ماذا اصنع و کیف احکم بینهما؟
من چه مى توانم بکنم و چگونه میان دو کودکم داورى کنم؟
قضاوت نهایى را به تلاش خودشان ارتباط داد و فرمود:
یا قرتى عینى انى اقطع قلادتى على راسکما و انشر بینکما جواهر هذه القلاده فمن اخذ منها اکثر فخطده احسن و تکون قوته اکثر.
اى نور دیدگانم! من دانه هاى این گردنبند را با پاره کردن رشته آن بر سر شما مى ریزم و میان شما دانه هاى گردنبند را پخش مى نمایم. هر کدام از شما دانه هاى بیشترى بگیرد, خط او بهتر و قدرت او بیشتر است.))(11)
به حق, ظرافت و زیبایى از لابلاى این داورى, موج مى زند.
این داستان حق, داراى لایه هایى است و آمادگى دارد دریاى بیکرانى از داوریهاى زیبا را به دینداران و مادران بگشاید و مسیر زندگى انسانها را عوض کند. البته این داستان از باب ((مشت نمونه خروار)) است و از این قبیل مطالب در سیره علمى و عملى امامان(ع) موج مى زند و فراوان است.
حال مادران در مورد این داورى, خود به داورى بنشینند و خودشان را در امور تربیتى محک بزنند!
از دیدگاه قرآن و امامان, امر تربیت و ظرافتهاى آن بسیار جدى است و ذره اى کوتاهى در آن روا نباشد.
ذهن, اندیشه, روح و انسانیت چیزى نیست که به راحتى بتوان از کنار آن گذر کرد و یا آن را نادیده گرفت.
على(ع) مى فرمایند:
((لا غنى کالعقل و لا فقر کالجهل و لا میراث کالادب, و لا ظهیر کالمشاوره; هیچ ثروتى چون عقل, و هیچ فقرى چون نادانى نیست. هیچ ارثى چون ادب, و هیچ پشتیبانى چون مشورت نیست.))(12)
حقوق کودکان و عقوق مادران
رسول اکرم(ص) مى فرمایند: ((یا على یلزم الوالدین من ولدهما ما یلزم لهما من عقوقهما))(13)
یا على(ع), همانطورى که فرزندان ممکن است عاق والدین گردند, والدین هم ممکن است عاق فرزندان گردند.
همانطورى که حقوق طرفینى و فراگیر است, عقوق (ضیق و سختى ها) هم, طرفینى است.
از دیدگاه اسلام, به یک اعتبار, حقوق به دو قسم تقسیم مى گردد:
1ـ حقوق مادى, 2ـ حقوق معنوى.
صاحبان حقوق, عموم مردم مى باشند و مرد و زن, پیر و جوان, حتى رحم (بچه در شکم مادر), صاحبان حق محسوب مى شوند.
تربیت انسانى اسلامى, از جمله حقوق معنوى محسوب مى شود و نتیجه آن, پیام یا پیامد بزرگى را به همراه خواهد داشت.
آنچه در بین عرف و عموم مرسوم است و شیوع دارد مساله ((حقوق و عقوق)) والدین است و در اذهان حک شده است که در صورت سرپیچى فرزندان از والدین, فرزندان مورد عاق والدین قرار مى گیرند و در دنیا و آخرت پیامدهاى بدى در انتظار فرزندان خواهد بود.
این نکته درست, اما حقوق فرزندان چه؟
آیا در صورت سهل انگارى و بى توجهى به امر تربیت, والدین مورد عاق فرزندان قرار نمى گیرند؟ یقینا چنین است و در صورت کوتاهى در امر تعلیم و تربیت, پیامدهاى بسیار بدى در انتظار پدر و مادر خواهد بود.
مادرى که به خاطر چشم به هم چشمیهاى کور و مدستائیها و مدپرستى هاى پلید, شوهر را زیر سوال مى برد و با شخصیت و مردانگى او بازى مى کند, آرامش خانواده را به هم مى پاشد و براى امر تربیت ذره اى ارزش قایل نمى شود, مورد عاق فرزندان قرار نمى گیرد و حقوق آنها را پایمال نکرده است؟!
مادرى که مى تواند فرزندش را همانند حسین فهمیده, تربیت بکند و باید هم چنین بکند, ولى به خاطر توقعات بیجا و کور, و سرگرمیهاى فریبنده, فرزندش با همان استعداد و آمادگى سرشار, سر از زندان درمىآورد, چه جوابى دارد؟
عده اى مى گویند در ایران نمى شود کار فرهنگى و تربیتى عمیق و هدفمند انجام داد. ولى باید گفت:
چطور شد, پدر وزیرى, وقتى پسرش در پاکستان متولد شد, و استعداد و نبوغ خاصى را در پسرش شناسایى کرد, مسئله را با یکى از بزرگان محلى در میان گذاشت, آن عالم, گفت: شما در پاکستان نمى توانید به هدف برسید, بهترین و مناسب ترین جا براى رشد و کار فرهنگى, ایران است و شما بروید ایران.
آقاى وزیرى, راهنمایى عالم محل را پذیرفت و آمد قم مقدس و الاذن که پسرش حدود شانزده سال سن دارد, حافظ کل قرآن, حافظ کل نهج البلاغه, حافظ بیش از هفتاد دوره کتاب, در گرایشهاى مختلف اعم از روایات, فقه, رجال, تفسیر وغیره.
خلاصه یک خانواده پنج نفره, کلشان حافظ کل قرآن هستند و زندگى بسیار ساده هم دارند.))
با این مقدمه, برویم سراغ اصل بحث, و ببینیم رابطه پدر فرزندى بین رسول اسلام(ص) و فاصله زهرا(س) چگونه بوده است؟
شیخ صدوق مى فرمایند:
((رسول گرامى اسلام(ص) هر گاه به مسافرت مى رفت, با فاطمه(س) خداحافظى مى کرد و وقتى از سفر برمى گشت, ابتدا به دیدن فاطمه مى شتافت.
در یکى از مسافرت هاى پیامبر(ص), حضرت زهرا(س) دو دستبند نقره و یک جفت گوشواره براى خویش و یک پرده براى درب منزل خرید, پیامبر(ص) از مسافرت بازگشت و به دیداردختر شتافت.
پس از مشاهده پرده خانه و زیور آلات ساده فاطمه(س) توقف کوتاهى کرد و به مسجد رفت.
حضرت زهرا(س) با خود اندیشید که پدر ناراحت است و فورى دستبند و گوشواره و پرده را درآورد و خدمت رسول خدا فرستاد و پیام داد:
((قالت: تقرا علیإ ابنتإ السلام و تقول اجعل هذا فى سبیل الله)) دخترت براى تو سلام مى فرستد و مى گوید که این[ زیور آلات اندک] را نیز در راه خدا انفاق کن.
پیامبر(ص) پس از مشاهده بخشش و ایثار فاطمه(س) سه بار فرمود:
((فداها ابوها; پدرش فداى او باد.))(14)
در مقابل, حضرت زهرا(س) درباره عواطف گرم پدرانه رسول خدا(ص) مطلبى را نقل فرمود که قابل توجه و ارزیابى است:
وقتى آیه 63 سوره نور نازل شد که:
((رسول خدا را آنگونه که همدیگر را صدا مى زنید, نخوانید))
فاطمه زهرا(س) مى فرماید:
ترسیدم که رسول خدا را به لفظ ((اى پدر)) بخوانم.
من[ هم مانند دیگران پدر را] به نام ((یا رسول الله)) صدا زدم.
[بدین خاطر] پیامبر, یک بار, یا دوبار, یا سه بار از من روى گردانید[ و پاسخ نگفت]. سپس رو به من کرد و فرمود:
اى فاطمه(س) این آیه درباره تو و خانواده تو و نسل تو نازل نشده است. تو از من هستى و من از تو هستم.
همانا این آیه براى ادب کردن جفاکاران درشت خوى قریش, انسانهاى خودخواه و متکبر, نازل شده است.
مرا با جمله ((اى پدر)) خطاب کن که مایه حیات قلب من است و خداوند را خشنود مى کند.(15)
این گونه مطالب در سیره عملى پیامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) و امامان(ع) موج مى زند و اینجا دیگر سخن از عقوق والدین و فرزندان نیست, سخن از حقوق محض است و اخلاق جهانشمول.
نقش تربیتى اینگونه روابط, بسیار بالا است و انسانیت و عاطفه در آن, بسیار فراوان و ریشه دار.
تا بحال, در هیچ جاى دنیا, چنین روابطى بین ((پدر و دختر)) صورت نگرفته است. این رابطه, بر خلاف همه روابط معروف در دنیا داراى شان نزول است و همیشه تاریخ, درسآموز.
این جمله پیامبر(ص) که در حق فاطمه زهرا(س) فرمود:
((فداها ابوها)), به بلنداى تاریخ پیام تربیتى دارد.
این جمله گرانسنگ, مى تواند میزان و محک بسیار مناسبى باشد, تا همه کسانى که با امور تربیتى در ارتباط و تماس هستند عموما و والدین خصوصا, خودشان را در معرض محک قرار دهند و فاصله ها را آسیب شناسى کنند.
اگر فاصله ها زیاد هست, که زیاد هم هست چرا؟
چه باید کرد؟
خلاصه سخن آن که:
مردم عصر فضا و تکنولوژى عموما و مسلمانان خصوصا, دنبال آن چیزهایى که به جد باید باشند, نیستند, و دنبال آن چیزهایى که اصلا نباید باشند, هستند. و به عبارت دیگر ((سوراخ دعا را گم کرده اند)).
دکور و تجمل, مسلح شدن به مد روز, هماهنگى و همراهى با بازار, رقابت کور با همسایه در ظاهرسازى, پیروى و الگوگیرى سریع از وامانده ها و سرخورده هاى غربى, دنبال هر خس و خاشاک, روانه شدن, روى آوردن به مواد مخدر, به بهانه عروسى ادا و اطوار درآوردن, ریخت و پاش فراوان, سر و صداها و روى آوردن به سوى صداهاى آلوده و... همه و همه براى آنها مهم است و سراسیمه دنبالش مى دوند ولى امر تربیت, قناعت زیبا, محبت و مدارا, الگوگیرى دینى و ارزشى, حلال و حرام الهى, روح قرآن, سیره عملى امامان و معصومین(ع) برادرى و برابرى, تعهد دینى و... چندان برایشان مهم نیست و به راحتى از کنارش گذر مى کنند.
متاسفانه عده اى از مسلمانان که زیاد هم هستند, از سیره عملى امامان و معصومین الگو نمى گیرند ولى از غربى, آنهم غربى بنجول و سرخورده از زندگى, الگو مى گیرند و در جامعه دینى, انگشت نمایى مى کنند.
به هر تقدیر, مادران بدانند, که با اندک توجه, مى توانند زمینه هاى زندگى بسیار زیبا را فراهم کنند.
مگر حضرت زهرا(س) از چه ابزارهاى تربیتى استفاده مى کرد که مادران عصر فضا با آن امکانات بى بهره هستند؟!
فاطمه زهرا(س), فقط روح و اندیشه بلند داشت و بس.
ابزارهاى تربیتى حضرت, عاطفه بود و محبت.
بینش بود و هدفمندى.
و جاذبه بود و جانفشانى در امر تربیت.

نتیجه و خلاصه:
امور تربیتى و ظرافتها و لطافت هاى آن, مقام و منزلت مادر و مسوولت پذیرى وى, الگو بودن فاطمه زهرا(س) در ((سیره علمى و عملى)) در این نوشتار, مثلث بحث را تشکیل مى دهد.
امر تربیت, به عنوان بزرگترین منبع و از خدایى ترین مسئله اى است که هر انسان مسوول با آن روبرو است و کوتاهى در این امر تمام هستى یک انسان را زیر سوال مى برد.
کسى که بیش از همه در میدان تعلیم و تربیت نقش ایفا مى کند مادر است, و مادر اولین فردى است که کار تربیتى را آغاز مى کند و در این جهت تمام حرکات و رفتار مادر, اعم از زمزمه ها و لالایى, لبخند, نفس کشیدن, ظاهر و باطن, تاثیر عمیقى بر کودک و روح او مى گذارد و مثلث شخصیت وى را تشکیل مى دهد.
اگر مادران در امر تربیت کوتاهى بکنند و به عنوان مادران بى مسوولیت معرفى و معروف گردند, عقوق و عوارض بدى در انتظار آنها است و هیچ عذرى پذیرفته نیست.
در پایان باید گفت, آنچه مى تواند مادران و فرزندانشان را در امر تربیت, بیمه کند, عمل کردن به ((سیره و رفتار عملى و علمى)) فاطمه زهرا(س) است ولا غیر.